پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۲۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه

خرداد ماه گرمی بود... آفتاب بر فرق سر شهر می‌تابید و نگاه سورن توی یکی از پارک‌های شهر به نیلی افتاد که دستش را زیر چانه‌اش ستون کرده و با پاهایش ضرب گرفته بود. اخم‌های در هم تنیده‌اش می‌گفتند که از گرما کلافه است! نور خورشید به نیمی از چهره‌ی گرد او می‌تابید و دختر داشت چشم‌هایش را می‌گرداند تا نیمکت دیگری که توی سایه باشد را برای خود پیدا کند.
سورن به سویش قدم برداشت... صدای قدم‌


رمان مافیایی مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوندی در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان رمان مافیایی مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوندی در دنیای رمان https://novelonline.ir

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    یعنی پدر نیلی هم میتونه مافیاباشه حدس میزنم یا نه 🙁چرا خرج دخترشونده ک اینجوری نوازندگی کنه تو خیابونا والبته اگه تأمین میشد از نظر مالی هیچوقت باهم آشنا نمیشدن

    ۲ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعا چرا یعنی؟ چون من که اصلا هیچی نمی‌دونم 🙈

    ۲ هفته پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    اگه دنبال رمانی که تهش نتونی حدس بزنی چی میشه بیا پیش خودم بهت معرفیش کنم دیگه مشتری دائمی میشی قول میدم بهت😎😁 این دوتا رو بزاری اول خلاصه ات همه مشتریان میشم شک نکن😁😍

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    بعد نمی‌گن چه از خودشم تعریف میکنه این نویسنده؟😅

    ۳ هفته پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    نه اگه بگن مشکله خودشونه یه گوشت در باشه یه گوست در وازه وقتی بخونن می فهمن من چی گفتم😎🙃😝برای معین نگفتم اشکت در بیارم گفتم حس خوب بهت بدم خوشحال باش گریه نکن منم گریه میکنمااا😁🙈❤️😍

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همون دیگه... واقعا حس خیلی خیلی خوبی گرفتم مرسی ازت🥺💚💚💚

    ۳ هفته پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    تازه دیگه نمیخواد پول بدی بری بیرون کلاس ویالون یاد بگیری آنلاین و البته خصوصی اینجا یاد میگیری باور نمیکنی بیا خودت بخون تا باورت بشه🙃😁🙈عالی بود بود اونجایی که نیلی استرس داشت قشنگ حسش کردم ممنون

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    تازه می‌خوام توی دومینو ترکی استانبولی هم بهتون یاد بدم😂

    ۳ هفته پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    اگه دنبال یه رمان هیجانی و خشن و مافیایی وعاشقانه و البته معمایی هستی دنبال رمان میگردی بیا اینور بازار که یه جنس درجه یک آمده بدم بری حالشو ببری😍اگه نبری عمرت به فنا رفته❤️

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعیتش هرگز فکر نمی‌کردم این سری رمان براتون معمایی بشه😅همیشه بدون معما رمان می‌نوشتم ولی این بار گاهی یه معما میاد وسط.... الانم فعلا درگیر پدر نیلی شدن بچه‌ها☺️

    ۳ هفته پیش
  • آتنا

    00

    این رمان واقعا قابل پیشبینی نیست مسئله عجیبش اینجاست میری دومینو میخونی که چند سال بعد جریانات مهمیزهاست ولی چیزی دستگیرت نمیشه ببینم این ور چی شده

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    امیدوارم از هردوش لذت ببرید🤩

    ۳ هفته پیش
  • آتنا

    00

    وای سورن عزیزم🤩مدام فکر این بشر درگیر اینه که ساز زدن میخواد چیکار ولی پا پس نمیکشه واقعا عاشق نیلی شده

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    الان عشق در مرحله‌ی ناخودآگاهشه😅

    ۳ هفته پیش
  • شاپرک

    00

    اگه دنبال یه رمانی که میخکوب شی و لحظه شماری کنی برای پارتای بعدیش و لذت ببری از قلم توانای نویسندش،پس خوش اومدی به مهمیزهای سیاه😎😎

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    به به🤩 الان خودمم کنجکاو کردی بخونم🤣💚

    ۳ هفته پیش
  • مهشید

    00

    آهای کسانی که مهمیزهای سیاه رو نمیخونید بدانید و آگاه باشید بهترین رمان مافیایی رو از دست دادید چون واقعا هیجان انگیزه و یه مافیایی آبکی نیست💞💫

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    امیدوارم بخونن و از دستش ندن🤩

    ۳ هفته پیش
  • مهشید

    00

    واقعا قلم آزاده به شدت قوی هستش و یه جوری کلمات و جملات رو کنار هم میزاره که من اصلا بهش میگم نویسنده با سلیقه😅قشنگ میدونه با چه کلماتی جمله بنویسه که ما حسش کنیم🥺💫💞

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مرسی🤩💚💚💚شگفت زده شدمممممم واقعا ممنونم از این همه لطف😍

    ۳ هفته پیش
  • مهشید

    10

    من توی این پارت احساس کردم نیلی یه سری راز داره و احتمال میدم باباش یه کله گنده و مافیا باشه یا شایدم با یه برنامه قبلی داره به سورن نزدیک میشه

    ۳ هفته پیش
  • مهشید

    10

    شاید اضطراب نیلی توی این پارت نشونه اینه که میترسه سورن متوجه هویتش بشه و دستش رو بشه!

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    اوه اوه😂

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یعنی نیلی چه رازهایی می‌تواند داشته باشد🤔

    ۳ هفته پیش
  • مهلا

    00

    💜💜💜

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آفرین همیشه باید سه تا باشن🤭💚💚💚

    ۳ هفته پیش
  • آمینا

    10

    نیلی نترس این پسرمون خواجه است🤭🤭🤭

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    وای اینا چی‌ان میگی🤣🤣

    ۳ هفته پیش
  • ساناز

    10

    مهمیزهای سیاه خیلی قشنگ وهیجانی ورمان جدید است به نظرم تو هم بخواند و خلاصه ش رو برایش تعریف می کنم💚❤️💙🩵💜🤎🧡

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ممنونم از تعریفت گلم😘💚

    ۳ هفته پیش
  • پرنیا

    10

    اگه میخای رمان متفاوت بخونی که هیچ رقمه حدسی راجع بهش به مغزت نرسه بیا اینور بازار مهمیزهای سیاهو بخون،خفن ترین و هیجانی ترین رمان مافیایی ازش لذت میبرین 🫰👌🤌 قشنگ مشخصه زخم خوردم 🥴

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همیشه حدس های بسیار نزدیکی می‌زدی ولی دیگه تموم شد🤭

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مرسی از تعریفت عزیزم😍💚خوشحالم که ازش لذت می‌بری😘

    ۳ هفته پیش
  • پرنیا

    10

    نیلی چقد مظلوم شد یهویی 😔😔ولی باباش مورد داره اینم مافیاییه صددرصد که بداخلاقه. نیلی جان تا دکترا تامین شدی سورنا کنارته 😋😋🥰🥰

    ۳ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    تامینش جالب بود🤭 یعنی پدر نیلی چه کسی می‌تواند باشد...........🤔

    ۳ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.