پارت سوم

زمان ارسال : ۲۴ ساعت پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

روی چمن ها روبه روی هم چهار زانو نشستند.لیلا وسایلی که آماده کرده بود را آرام از سبد بیرون می کشید و ماهیر طوری اورا نگاه میکرد که انگار به یک اثر هنری خیره شده.سفره‌ی یک بار مصرف را روی چمن ها پهن کرد ویک بشقاب چینی که گوشه‌اش چین داشت وسطش طرح گل یاس بود جلوی حامد گذاشت.
_من از شهرستان بکوب نیومدم که اینجا بشینم روبه روی معشوقه‌م تنهایی غذا بخورم، بیا این جا بشین.
لیلا با تردیدی

20
1,287 تعداد بازدید
16 تعداد نظر
5 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

فرگل حسینی : ۱۲ ساعت پیش

خب خب سلام بچه ها رمان جدیدمون هم اومد و رایگان هم هست دیگه نمی تونید بگید سکه ای وفلان ..من انتظار خیلی حمایت ازتون دارم کامنت ولایک یادتون نره قشنگااام💚🤌

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    10

    آخ آخ چطورقرارماروسقوط آزادکنیم بااین همه تعریف لیلا🙏

    ۲۱ ساعت پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید