معصومیت از دست رفته به قلم فرگل حسینی
پارت سوم
زمان ارسال : ۳۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
روی چمن ها روبه روی هم چهار زانو نشستند.لیلا وسایلی که آماده کرده بود را آرام از سبد بیرون می کشید و ماهیر طوری اورا نگاه میکرد که انگار به یک اثر هنری خیره شده.سفرهی یک بار مصرف را روی چمن ها پهن کرد ویک بشقاب چینی که گوشهاش چین داشت وسطش طرح گل یاس بود جلوی حامد گذاشت.
_من از شهرستان بکوب نیومدم که اینجا بشینم روبه روی معشوقهم تنهایی غذا بخورم، بیا این جا بشین.
لیلا با تردیدی
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Zarnaz
۲۰ ساله 00میشه لطفاً عکس شخصیت هارو هم بزاری🙏🙏
۴ هفته پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
عزیزم چند تا شخصیت دیگه هم هستن که هنوز وارد داستان نشدن ،بعدا عکس هارو میزارم فعلا نه
۴ هفته پیشZarnaz
۲۰ ساله 00خیلی ممنون فرگل جونم ❤️❤️❤️
۴ هفته پیشZarnaz
۲۰ ساله 00چقدر قشنگ تعریفش میکنه دلم خواست 😁🙈لیلا خوش به سعادتت😉😁
۴ هفته پیشZarnaz
۲۰ ساله 00عالی عالی مرسی فرگل جونم 😍😍تازه استارتشو زدم وقت نکرده بودم بخونم محشره ممنونم😍😍میگم اسم پسره ماهیر یا حامد سؤالش آخه یه جاش نوشته بودی حامد 🤔
۴ هفته پیشاسرا
20آخ آخ چطورقرارماروسقوط آزادکنیم بااین همه تعریف لیلا🙏
۱ ماه پیش
کوثر
00خوب