معصومیت از دست رفته به قلم فرگل حسینی
پارت سوم
زمان ارسال : دیروز
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
روی چمن ها روبه روی هم چهار زانو نشستند.لیلا وسایلی که آماده کرده بود را آرام از سبد بیرون می کشید و ماهیر طوری اورا نگاه میکرد که انگار به یک اثر هنری خیره شده.سفرهی یک بار مصرف را روی چمن ها پهن کرد ویک بشقاب چینی که گوشهاش چین داشت وسطش طرح گل یاس بود جلوی حامد گذاشت.
_من از شهرستان بکوب نیومدم که اینجا بشینم روبه روی معشوقهم تنهایی غذا بخورم، بیا این جا بشین.
لیلا با تردیدی
اطلاعیه ها :
خب خب سلام بچه ها رمان جدیدمون هم اومد و رایگان هم هست دیگه نمی تونید بگید سکه ای وفلان ..من انتظار خیلی حمایت ازتون دارم کامنت ولایک یادتون نره قشنگااام💚🤌
اسرا
10آخ آخ چطورقرارماروسقوط آزادکنیم بااین همه تعریف لیلا🙏