خیال گلستان به قلم ساناز لرکی
پارت چهارم
زمان ارسال : ۲۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
پرنیان چای ریخته بود و کیک را در بشقاب جلویش گذاشته بود و تمام مدت منتظر یک سوال یا اشاره بود تا بگوید باردار است اما مهرداد چیزی نپرسیده بود و پرنیان خیلی زود فهمید که مهرداد میداند.
این سکوت شمایل ندانستن نبود. داشت تعلل میکرد یا شاید هم ت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم
00عالی