تاریکترین سایه به قلم فاطمه مهدیان
پارت پنجاه و چهارم :
فرشته گفت:
_بخاطر نقشه تو الان چند میلیارد ضرر کردیم.
آریا غرید:
_خودت نقشه انتقام توی سرم انداختی.پیشنهاددخودت بود.واقعا نقشه بیخودی بود اون الان خوش و خورم داره زندگی میکنه و من دارن یک دختر دماغو رو تحمل میکنم.اه…
صدای فرشته را شنیدم که پاسخ داد:
_ من نمیزارم یک آب خوش از گلوی اون دختر پایین بره.باید تاوان بده.
لحن آریا متزلزل شد :
_من فراموشش کردم.تو هم فر