پارت سی و چهارم

زمان ارسال : ۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

پسر جوونی که حدودا بیست‏ودو ساله می‏زد، با تیپ اسپرت و اخمای تو هم به سمت ما میومد. وقتی نزدیک شد شناختمش. قبلا عکساش رو لیدا بهم نشون داده بود. از همه‌مون کوچیک‌تر بود، ولی همیشه دوست داشت جوری رفتار کنه که انگار از همه‌مون بزرگ‌تره.
از کنارم رد شد و با حرص به سمت آرشیدا رفت و گفت:
-لیدا کجاست؟
آرشیدا آروم گفت:
-سلام.
صداش رو بالا برد و گفت:
-سلام و زهرمار. می‌گم ل

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.