پارت سی و یکم

زمان ارسال : ۱۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

ناچارا تماس رو وصل کردم:
-جانم عرشیا؟
سیل فحشاش به سمتم سرازیر شد:
-جانم و زهرمار. جانم و مرض. کثافت حمال چرا زنگ می‌زنم جواب نمی‏دی؟
دستی توی موهای پریشونم کشیدم و گفتم:
-علیک سلام. علیک سلام. خوبم، شکر. شما خوبین؟
عصبی‏تر غرید:
-مرگ. عوضی من مگه دیشب به تو نگفتم امروز جشنه؟ یه زنگ نزدی که بگی کاری هست بیام که هیچ، تلفنتم جواب نمی‏دی. الآن حق دارم قهوه‏ایت کنم یا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.