بازگشت گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت چهارده :
رز دستهایش را در پشت کمرش به یکدیگر قلاب کردهبود و مسیر مشخصی را با قدمهایش میرفت و برمیگشت.
ذهنش پاک بهم ریختهبود و دوست داشت هرچه سریعتر با پدرش دیدار کند تا بفهمد اوضاع از چه قرار است.برسام در گوشهای دیگر، به دیوار تکیهداده بود و ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فریبا
00امان از دست خاج