پارت شصت و هفتم :

آه پر افسوسی کشید و به یاد تمام نصیحت‌هایی که کرد و شنیده نشد، سری به نشانه‌ی تاسف جنباند و ادامه داد:

- البته که از حق نگذریم این بچه‌م حق داره! تا سیزده سالگیش که اشک میریخت برای حرف زدن و دیدن باباش، طهمورث خودشو از این بچه دریغ میکرد؛ معلو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.