پارت سی و دوم :

خودم را کوبیدم
جیغ کشیدم
سرد بود و ترسناک
هق زدم و دوباره خودم را کوبیدم ولی انگار رفته بود
همنجا سر خوردم پاهایم را در شکمم جمع کردم از گرسنگی و درد بی هوش شدم
حالا میفهمیدم وقتی میگفتند رحم ندارد یعنی چه
در خواب و بیداری صدای در را شنیدم
لای پلک هایم را باز کردم
خشکم زده بود
گردنم، بدنم انگار اسطبل هم نبود
با یاد اوری ان لحظه!
تازه فهمیدم ک

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۶۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.