پارت هشتاد و ششم :

- دو هفته‌ست جواب تلفن منو نمیدی .
برگشتم و با عصبانیت او را نگاه کردم ، سعی کردم ، اشک‌هایم را کنترل کنم ولی موفق نشدم ، قطره اشکی آرام بر صورتم غلتید با عجله اشک را پاک کردم و با بغض گفتم:
_ چیزی بین ما نیست دلیلی نداره جواب شما رو بدم .
آرمان چنان ناراحت مرا می‌نگریست که گویی نمی داند ،چه به روز من آورده است و خودش دلیل گریه‌های من است . سری تکان داد و زیر لب گفت:
_ هنوز گ

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۰۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.