پارت صد و هفده

زمان ارسال : ۷۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

مردانگی که فرهاد می‌توانست برایم خرج کند ولی نکرد. در اصل نخواست ...
ناسلامتی به مسافرت آمده بودم تا از فکر او خارج شوم، ولی همچنان حس‌های بد رهایم نمی‌کردند. در حال تماشای دوباره‌ی ستاره‌ها شدم و با لحنی غمگین پرسیدم:
- این همه ستاره تو آسمون ولی اونی‌که بیشتر از همه به چشم می‌آد ماهه. بی انصافی نیست؟
مسیر نگاهم را نگریست. با کمی تعلل پاسخ داد:
- ولی هستن کسایی که به زیبا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.