شدو به قلم ملیکا کمانی
پارت شصت و سوم :
رودابه با خنده سر جنباند و تائیدش کرد:
- آخ دقیقا یادمه! من اون موقع هفت سالم بود؛ ولی کامل یادمه کیوان چه پوستی از همه کند که الا و بلا من میخوام با دختر فریبا خانم محرم بشم... میگفت تو گردانمون یه عالمه تازه داماد داریم، منم یکی از اونا... ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما

لطفا صبر کنید...
هدی
2اگه دوتا بچه باهم شیر بخورن برادر وخواهر میشن ولی با بقیه خواهر ها و برادر ها محرم محسوب نمیشه