پارت نود

زمان ارسال : ۲۴۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

گذشته:
با عصبانیت در را باز می‌کنم و وارد می‌شوم. دو هفته روی این پروژه کار کرده بودم و حالا ارباب رجوعی که از اول هم معلوم بود قصدش جدی نیست و بعد از شنیدن مبلغ قرارداد پشیمان شده است، با ایرادهای بنی اسرائیلی پروژه‌ را رد کرده بود. آن هم بعد از این که طرح را دیده بود و به آسانی می‌توانست مشابه آن را در خانه‌اش پیاده کند. احساس کسی را داشتم که دست‌رنجش را دزدیده‌اند. آقای امیری هم ج

1469
474,444 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • خوبه

    00

    خوبه

    ۲ هفته پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺

    ۱ هفته پیش
  • دلنیا

    00

    قشنگ بود🤍

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺🌺

    ۸ ماه پیش
  • سارای

    00

    عالی بود مشتاق پارت بعدی هستم❤

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    برقرار باشید عزیزم.🌺

    ۸ ماه پیش
  • اسرا

    20

    عالیه ممنون

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    زنده باشید.🌺

    ۸ ماه پیش
  • Aa

    00

    👏👏👏🌻🌺🌸

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    سپاسگزارم.🌺

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید