سایه سرگردان به قلم ساناز زینعلی
پارت نهم
زمان ارسال : ۴۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
همه پوست لبش را با استرس کنده بود. خوابی که بهنود برای او دیده بود، به وسع مالیاش نمیخورد. به خواستهٔ او ماشین را هم نفروخته بودند؛ گذاشته بودند برای روز مبادا.
قدمزنان از آنها دور شد. فاصلهاش که زیاد شد بهنود را صدا کرد و روی پلههای نی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما