پارت چهارم

زمان ارسال : ۷۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

ابتدای پله‌ها ایستاد. دست به نرده‌های آهنی و رنگ‌ورورفتهٔ آن کشید و به دور و بر نگاه کرد دنبال آسانسور. چند باری که به این‌جا آمده بود، همیشه از پله استفاده می‌کرد، اما حالا دلش آسانسوری می‌خواست که ظرف چند ثانیه او را به واحد موسیقی و مقابل فرزین کاردان برساند.
اما نه! او را می‌دید و مقابلش می‌ایستاد که چه بگوید؟ مگر شانزده‌سال پیش توانسته بود حرف بزند؟ مگر کسی حرفش را باور کر

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مختاری

    00

    عالی

    ۲ ماه پیش
  • ساناز زینعلی | نویسنده رمان

    لطف دارین

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.