قرار قلب های ما به قلم نصیبه رمضانی
پارت ششم
زمان ارسال : ۴۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
همگی نفس نفس می زدند که نگاه پر از شک و شبهه بین خودشان میچرخاندند که زن جوان و زخم خورده از مراسم دیروز با تهدید و نشان دادن انگشت اشاره داشت می گفت:
_ میدم تک تک شما رو از گردن اویزون کنن تا بفهمم کدوم یکی تون جرات کرده از من اتو ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رویا
00همینطوری داره جالب تر میشه منتظر ادامه اشم😍