پارت هفتاد و ششم

زمان ارسال : ۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

اما قلبی که سوراخ شده بود هرگز قابل درمان نبود.

رونیکا دستش را مشت کرد و از ته دل فریاد زد:

- بسته، بسته...

او برای مرگ تک تک عزیزانش خشمگین بود.

خشمگین و اندوهگین.

با عصبانیت از جا برخاست و با خشونت اشک‌هایش را پاک کرد.

- این بازی رو تمومش میکنم.

در میان هیاهوی مبارزه جناب تاریگو را جستجو کرد و به چند ثانیه نکشیده او را یافت.

ب

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نیلوفر آبی

    00

    وای طفلی رونیکا امیدوارم موفق شن ممنون عالیه

    ۲ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    مرسی عزیزم😘اره بیچاره‌ها خیلی سختی کشیدن🥹

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.