خیانتکار عاشق 3 به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت چهل و دوم
زمان ارسال : ۴۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
آهی که از نهادم بلند شد مهر تاییدی بر حرفهام نبود اما دردم رو خوب نشون داد: ناامنی و ترسم رو...
سینهام از حجم سردی میسوخت، دلم یه آغوش امن میخواست با کسی که دوسم داشته باشه اما نمیخواستم وابستهٔ چیزی بشم که وجود نداره.
بدون اینکه به سمتشون برم یا با حرف و حرکتی حضورم رو اعلام کنم، مستقیم به سمت سطل آب و کف رفتم و تی رو برداشتم.
بعد از چند هفته به نظافت و زمینشوری و بر
ریحانه
10عاالی