پارت سی و هشتم

زمان ارسال : ۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

زیرچشمی به ساعت دیواری نگاه کردم که با عجله زمان رو به جلو می‌برد و اصرار به پایان دادن خلوتم داشت.
هیچ ایده‌ای برای فردایی که می‌رسید نداشتم.
نه چیزی از آشپزی می‌دونستم نه نظافت و گارسونی؛ حتی فکر کردن به این‌که تموم روز جلوی اون همه آدم خم و راست بشم و به چرت و پرت هاشون گوش کنم هم آزار دهنده بود.
همون‌طور که مثل کوهی از شیشه شکسته رو زمین ریخته بودم؛ آهسته سر بلند کردم و ب

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سهیل

    ۲۷ ساله 11

    عالی بود مثل همیشه

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.