پارت شصت و هشتم

زمان ارسال : ۳۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه


تلخ‌خندی آمد و قطره اشکم بی‌صدا چکید. او چه می‌دانست از نقشه‌های عرشیا و پشیمانی‌ای که قد ارزن هم برایم ارزشی نداشت.

-اون منو طلاق نمی‌ده.

برگه را بیشتر به سمتم متمایل کرد.

-وقتی بدونه قرار نیست یک ریالی هم از تو بهش ب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.