پارت شصت و ششم :

در خانه که محکم بسته می‌شود،از ترس دستانش مشت می‌شود.گویی نگهبان جهنم آمده باشد و او‌گناهکاری در انتظار سوختن دوباره.اندام‌جهان که در آستانه‌‌ی در اتاق خواب ظاهر می‌شود نفسش حبس می‌شود.قلبش با وحشت می‌کوبد.امدن او همیشه نوید بدبختی و سیاهی روز است.شوم است نگاهش،حتی بوی تنش.جهان نفرت انگیز نگاهش می‌کند و خون کنار لبش را پاک.کتک بدی از آن لات‌های بی سر و پا خورده است و حالا در این خ

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۹ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۱۶ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Aa

    00

    👏👏👏🌹🙏

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ❤️

    ۴ ماه پیش
  • صدف

    00

    ❤❤

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ❤️

    ۴ ماه پیش
  • ستاره

    00

    بی چاره فائزه که اسیردیوی مث جهان شده خودکرده راتدبیرنیست،جهان🌎 بدون امثال جهان چقدرقشنگه...،چقدعاقل کوروش اگه مهرآیین بذاره اگه بشه کاری کردعشقشون عاقلانه پیش بره

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    فائزه درسته کارش غیر اخلاقی بود اما زنی نبود که به فکر اغفال کوروش باشه.اما مردهایی امثال جهان فراوان هستن متاسفانه و جهان خیلی وقته قشنگ نیست.

    ۴ ماه پیش
  • ملیحه

    ۴۲ ساله 10

    دوست داشتنیه

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون از همراهیتون

    ۴ ماه پیش
  • ساناز

    00

    ❤️❤️❤️

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ❤️

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.