رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت شصت و ششم :
در خانه که محکم بسته میشود،از ترس دستانش مشت میشود.گویی نگهبان جهنم آمده باشد و اوگناهکاری در انتظار سوختن دوباره.اندامجهان که در آستانهی در اتاق خواب ظاهر میشود نفسش حبس میشود.قلبش با وحشت میکوبد.امدن او همیشه نوید بدبختی و سیاهی روز است.شوم است نگاهش،حتی بوی تنش.جهان نفرت انگیز نگاهش میکند و خون کنار لبش را پاک.کتک بدی از آن لاتهای بی سر و پا خورده است و حالا در این خ
مطالعهی این پارت حدودا ۹ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۱۶ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سمیه هرمزی | نویسنده رمان
❤️
۴ ماه پیشصدف
00❤❤
۴ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
❤️
۴ ماه پیشستاره
00بی چاره فائزه که اسیردیوی مث جهان شده خودکرده راتدبیرنیست،جهان🌎 بدون امثال جهان چقدرقشنگه...،چقدعاقل کوروش اگه مهرآیین بذاره اگه بشه کاری کردعشقشون عاقلانه پیش بره
۴ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
فائزه درسته کارش غیر اخلاقی بود اما زنی نبود که به فکر اغفال کوروش باشه.اما مردهایی امثال جهان فراوان هستن متاسفانه و جهان خیلی وقته قشنگ نیست.
۴ ماه پیشملیحه
۴۲ ساله 10دوست داشتنیه
۴ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنون از همراهیتون
۴ ماه پیشساناز
00❤️❤️❤️
۴ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
❤️
۴ ماه پیش
Aa
00👏👏👏🌹🙏