مهمیزهای سیاه به قلم آزاده دریکوندی
پارت بیست و هفتم
زمان ارسال : ۵۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 11 دقیقه
سورن با چند قدم فاصله مقابلش ایستاد و دستانش را توی جیبهای شلوارش فرو کرده بود. لبهی اورکتش داشت از روی شانهی چپش میافتاد...
- ستایش خیلی آسیب پذیر شده. مدام گریه میکنه و شرایط پیش اومده باعث غصهاش شده. راستش...
کمی انگشتان دستش را به بازی گرفت و سکوت کرد. خیلی نامطمئن و بی اراده قدمی به جلو برداشت. انتظار داشت مردِ کم حرف مقابلش، حداقل یک کلمه به زبان بیاورد؛ ولی او فقط نگا
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سورن دیگه با این مسائل عجین شده🙁
۲ هفته پیشالف جیم
10خانم دریکوندی.. ما بعد از هر رمان پیام میذاریم و از رمان میگیم، حتی پیام گذاشتنمون هم محدودیت داره.. و بعد،ما هر پارتی رو ساعت 11 مطالعه میکنیم همون موقع هم پیام میذاریم و منتظر میمونیم تا پارت بعد..
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عزیزم من پاسخ چند تا کامنت شما رو یکجا میدم.ببینید اول اینکه شما تنها عضو این رمان نیستید که. این رمان اعضای زیادی داره که تمام این۲۷پارت کاملا در سکوت بودن
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
من انتظار ندارم ازطرف هرکدوم ازاعضا هرروز پیامی گذاشته بشه حتی وقتایی که پارتی نیست ولی این برای من بی احترامیه که توضیح میدم این سکوت به چه علت برام مشکل سازه و همچنان در سکوت هستن
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
شمافکرکن تعدادبسیارزیادی برن یه کنسرت هرچند پول دادن و حق دارن خواننده براشون اجرا کنه اما وقتی هیچگوووونه واکنشی نداشته باشن اون خواننده انرژی داره؟میتونه حس بگیره؟
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
بعداینکه به نظرم بهتره صحبتتون رو جمع نبندید چون شما گلی به حرف من توجه کردی و سکوتت رو شکستی ولی حدود صد نفر دیگه این کارو نکردن :)منم صاحب اثرم مجبورم به فکر منافع اثرمم باشم
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
باور کن من میتونم هرروز پارت بذارم اما متن های بی کیفیت و دیالوگ محور!ولی اولویت برای من فضاسازی دقیقه که مخاطبم حس کنه و لذت ببره به خاطر همین نوشتن هر پارت برای من دو روز وقت میبره
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به هرحال توی همه چیز رای بااکثریته من چندباری دلیل اوردم وتاکیدکردم این وضعیت ادامه پیداکنه پارتای یکشنبه روبرمیدارم کسی اهمیت ندادپس موافق برداشتن پارتای یکشنبه هستن و کلا بحثش رو هم میبندم
۲ ماه پیشHoda
10وچقد زیبا مینویسی که احساس میکنم منم اونجام و دارم بهشون نگاه میکنم❤
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
این جذاب ترین کامنتی هستش که هر چند وقت یک بار از مخاطبینم دریافت میکنم که میگن میتونن نوشته هامو ببینن😍😍😍این در دنیای نوشتن نهااااایت خوشبختیه برام💚💚💚
۲ ماه پیشHoda
00یعنی عشق داره تو وجود سورن جوونه میزنه😍
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مثل اینکه همینطوره😍
۲ ماه پیشعسل
۱۷ ساله 10آزاده جون من تا جای که بتونم سعی میکنم با کامنتام بهتون انرژی بدم شما صاحب اثرید درک میکنم که چرا نمی تونید روز های بیشتری پارت بزارید بلاخره بخاطر اینه که بتونیم رمانو با کیفیت بیشتری بخونیم
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم ازت عزیزم💚💚💚تمام تلاشم رو میکنم که همه تون رمان رو دوست داشته باشید 😍
۲ ماه پیشعسل
۱۷ ساله 10واقعا فکر نمی کنم کامنت گذاشتن همچین لحنی خشنی بخواد اینکه نویسنده تلاش می کنه رمانو با بهترین نحو برای ما ارائه بده که آخرش کامنتای خشنی بزاریم کار زشتی نیست ؟؟ طلب نداریم که از ایشون
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
بوس بوس تنک یو💚💚💚
۲ ماه پیشالف جیم
00من به شما حق میدم و درکتون میکنم.. اما به نسبت مابقی وی آی پی ها حداقل شرایط خاصی رو برای کسانی مثل من که فعالیت میکنن در نظر داشته باشید میخوام با آرامش و دیدی خوب رمانتون رو مطالعه کنم.
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به خاطر احترام به صحبت هات هر چند وقت یه بار که بازخورد پارت خوب باشه منم پارت هدیه در نظر میگیرم😘
۲ ماه پیشالف جیم
00شما که صاحب اثرید متوجه میشید مثلا تعداد وی آی پی ها چند نفرشون رمان رو مطالعه میکنند؟
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
بله عزیزم تعداد بازدید ها رو میتونم ببینم
۲ ماه پیشپرنیا
10بچه هاواقعاکامنت گذاشتن انقدسخته؟ واقعا نمیتونین،عالی یاخوب بودیااصلاچندتا استیکربذارین😩😩بشه دوروزدرهفته ک کلا رمان از ذهنمون پاک میشه 🙄🙄🙄 آزاده جان حق داری واقعاهرکاری صلاحه انجام بده
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فدای تو💚💚💚
۲ ماه پیشپرنیا
20گوشواره های س یعنی سورن؟؟مریم عاشق سورنه😍😍ولی نمیدونه چ غولیههه آخه اوه اوه نیلی با اون ویولن چ کرد ک سورن از خیالات شبح سیاه و سفید رسیده ب مزرعه آفتابگردون مرسییی ازت آزاده جان🤍🌷
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
وای چه خوب بهش دقت کردی😍😍انقدر خوشم میاد مخاطبم مو رو از ماست بکشه بیرون👏واقعا نیلی خوابهای سورن رو متحول کرد💚
۲ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 11چقدر خوب که در فکرش نیلی رو میبینه ای خدا چه رویای قشنگی دید خوشم امد😍🙈چقدر مریم قشنگ ضایع شد فقط یک کلمه گفت ممنون حواسم بهش هست🤣تنها کسی که میتونه باید بتونه باید نیلی باشه😍😁🙈باتشکر بای🙃😁💋
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره طفلی مریم🤣🤣🤣به خیالش الان سورن میشینه باهاش گپ میزنه🤣 جاست نیلی فور اِوِر🤔💚
۲ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 10😥😥چه بد که دیگه یک شنبه ها پارت نداریم میشه لطفا نظر بدید حتی شده یه استیکر وقتتون نمیگیره نمی دونم چرا واقعا نمیزارید🤦 ♀️
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چه دومبه... ندومبه...💔
۲ ماه پیشالف جیم
00از اینکه تو فکرش نیلی اومده بود خوشم اومد، از اینکه همچنین مرد مغرور و خلافکاری داره کم کم فکرش درگیر یه دختر میشه خوش میاد، راستی اینکه موسقی های نیل روتو پارتا میذاری عالیه خیلی حس خوبی داره با آهنگ
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نیلی داره کم کم به ذهن سورن نفوذ میکنه😍 چون سورن علاقهی شدیدی به موسیقی بی کلام داره و نیلی ناخواسته از همین طریق مخشو زده😅خواهش میکنم پارت های موسیقی دار زیادی در پیش داریم😍💚
۲ ماه پیشآمینا
00ای جان سورن تو خیالات و رویاهاش نیلی رو هم برده تنها نیست😍😍ازمیکائیل خوشم نمیاد میخواد جای اشکان رو بگیره🤨🤨منوچهر هی غیر مستقیم بهشون میگه مارو نخواید به آغوش مرگ میرید😆😆😅
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
میکائیل عششششق منههههه. به جرات میتونم بگم تا حالا چنین کاراکتری نداشتم! یعنی ببین باید یه اطلاعیه درموردش بنویسم چون حرفام درموردش توی یه کامنت جا نمیشن متاسفانه
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ولی همینقدر بهت بگم که برای من عین یه دستیار میمونه! هر زمان ذهنم قفل کرده سر و کلهاش پیدا شده و قصه رو پیش برده. اصلا بوس بهش دمش گرم
۲ ماه پیشمهلا
00💜💜☠
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚💚
۲ ماه پیشالف جیم
00وفقط وفقط بخاطرشما که بزرگترید و یک بارگفتید حمایت کنید و پیام بذارید گذاشتم،وگرنه همچنین شخصیتی ندارم هی پیام بذارم..حالا چطوری یاری کنیم که هم شما راضی باشی هم ما ... ها؟چون بلأخره ما هم دارای حقیم.
۲ ماه پیش
ایلما
01اگه سورن دنبال جنایت و اینجورچیزا نره مطمئنن ک غیرممکن بنظر هم آروم و مهربون بیاد ومرد عاشق خوبی هم بشه حیف ک گیر پدرش افتاده😒😒😒