به سردی یخ به قلم ملیکا کاظمی
پارت سی
زمان ارسال : ۹۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
همانجا بود که دنیا دیگر برایم دنیا نشد!
نفسم بند آمد. من بیست سال با کسی زندگی کردهام که از آزار و شکنجهی دیگران لذت میبرد؟
آب دهانم دیگر پایین نمیرفت. نتوانستم خود را کنترل کنم. همانجا سقوط کردم.
الک نگران به سمتم آمد، لرز کل تنم را فرا گرفت. چشمانم سیاهی میرفت و صدایی از جانبش نمیشنیدم.
آرزو میکردم تا در خوابی عمیق فرو رفته باشم و تمام اینها کابوسی مسخره باشد.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
نمیدانم
30فکر میکنم رئیس همون آدم برفی باشه
۳ ماه پیشفاطمه
10این رئیس کیه یعنی برفین میشناس چرا گفت گوهری هست که هر کسی به دست آوردنش تلاش میکنه یعنی چی اگه برفین به دست بیار تنبیه و شکنجه تموم میشه 🤔🤔🤔🧐
۳ ماه پیشNarges.
11فک کنم این تیکه رو الکساندر گفته..
۳ ماه پیشستاره
00الان رئیس الک وخرس قطبی کیه؟؟اینجاکه زمهریره یخ وبرفین وخرس قطبی وکلا کولاک کرده نویسنده ❄️ ☃️
۳ ماه پیشفیونا
40با به دست آوردن برفین تنبیه ها و شکنجه ها تموم میشه؟🤔 خیلی دوست دارم نفوذ کنم تو مغز نویسنده ها ببینم چه خبره🌝 مرسی بابت دو پارت❤️🌱
۳ ماه پیش...
۹۹ ساله 20خیلی خوبه
۳ ماه پیشفاطمه
20با تشکر از نویسنده عزیز مثل همیشه عالی بود💝💐
۳ ماه پیش
شیدا
00برنامه خوبیه