لعل بخارا به قلم فاطمه علی آبادی
پارت بیست و نهم
زمان ارسال : ۹۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
آلتون آخرین نان را در میان دستان پوشیده در کَنَف پسرک کم سن و سالی گذاشته و با بیرون دادن نفس آه مانندش، بیآنکه کلمهای بر زبان آورد، عصازنان سوی قریه گام برداشت. نبات به سختی نگاه از آرشی که دوباره نِی را میان لبان نازکش میگذاشت، گرفت و با شانههایی خمیده دنبال عجوزهی سپیدموی به راه افتاد. باد آهسته موهای خرماییرنگ و مجعدش را به بازی گرفته و گوشهایش هنوز نوای آرامشبخش نی زدن
آزادهام یک نویسنده
00غیر از اینکه صدای تمام کاراکترهای خودم با همدیگه فرق دارن صدای کاراکترهایی هم که از رمان ها می خونم هم با هم فرق دارن😂