لعل بخارا به قلم فاطمه علی آبادی
پارت بیست و هشتم
زمان ارسال : ۹۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
بیآنکه گرد تعجب بر چشمان درخشانش بنشیند، دوباره چشم بسته و دمیدن نفسش در قلب نِی را از سر گرفت. دخترک غرق در نوای آرامشبخش نی بود که با صدای فریادی به ناگاه چشم گشوده و نوازندهی ناشناس و آلتون خاتون را در حال دویدن به سویی دید. پاهایش انگار قوتشان را از دست داده بودند؛ سخت بر زمین چمباتمه زده و مرگ زنی را در چند قدمیاش به نظاره نشسته بود. با صدایی به خودش آمد؛ گویی صدای همان نوازند
اسرا
10خوشحالم که روبراه شدی یه سوال چنین صدایعنی چجورصدایی میشه مثال بزنی تاصدا تشخیص بدهم🙏