گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت دویست و هشتاد و نهم
زمان ارسال : ۵۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
از این عکسالعملش خندهام گرفته بود. لب زدم:
-صبح شما هم بخیر.
و از آنجا که اهورا حسابی به من گوشزد کرده بود تا حد امکان با این موجود دائمالتحریک تنها نمانم، پرسیدم:
-اهورا تو آشپزخونهست؟
بزاقِ دهانش را پر صدا قورت داد و به تأیید سر تکان داد.
-باشه پس من میرم پیشش کمکش کنم.
خواستم از کنارش بگذرم که با لحنِ آرامی زمزمه کرد:
-امروز فوقالعاده شدین.
نگاهم