پارت دویست و هشتاد و دوم

زمان ارسال : ۶۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

دستی زیر چشمش کشید تا نم اشک را پس بزند و با تردید پرسید:
-پویای وجودم؟
لبخندِ کمرنگی لب‌های اهورا را به دوطرف سوق داد:
-اسم خوناشامی که قلبش تو سینه‌ی تویه، پویا بود. تو سنِ بیست و پنج سالگی تبدیل شد. تو هم امشب بیست و پنج سالت می‌شه و پروسه تبدیل شدنت شروع می‌شه. اولین نشونه، عطش به خونه. هیچ چیزی نمی‌تونه گرسنگی بیش از حدت رو درمان کنه، غیر از یک لیتر خون! بعد رفته‌رفته تغیی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.