پارت نهم

زمان ارسال : ۲ روز پیش

دلش پر کشیده بود برای پژواکِ صدای سایه در تلفنش؛ برای «جانم» گفتن‌های لبریز از ذوقش، یا صدای خسته‌اش که خستگی بزداید از تن کسری.

روزها بود در آن اتاق سردِ بیمارستان روز می‌گذراند و اجازۀ ملاقات نداشت. نمی‌دانست سُرفه‌هایش بهتر شده، کُرونا دست ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید