سایه ی من جلد سوم به قلم زهرا باقری
پارت بیست و پنجم
زمان ارسال : ۶۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
- هنوز نخوابیدی؟
مهرداد با ورودم به پذیرایی فقط نگاهم کرد و جوابی نداد. اون نفس عمیقی که کشید نشون میداد اصلاً حوصلهی همدردی رو نداره.
- ساعت از پنج گذشته، شما یکم بخوابین منم...
- تو هم چی؟! لابد از بین همهی ما حال تو از همه بهتره، آره؟
این دفعه من جوابی ندادم. مهرداد دنبال دعوا و خالی کردن دق و دلیش بود، واقعاً نمیخواستم تو اون موقعیت با هم بحث کنیم. نشستم روی مبل و مین
بهناز
20هیقققق مهدی کراشم کجا بردنششش خووو🫠🫠🥲 ولی باورم نمیشه تو کل کارکتر ها روی مهدی کراش زدم😂😂✨️