پارت نود و هشتم :

«گونه‌ای جهش یافته بود. دیگر نمی شناختمش.»
چند بار پیاپی عکس نوشته را خواندم. چقدر به فرهاد می‌آمد. کردارش چیزی همانند این متن بود.
با ضربه‌هایی که به شانه‌ام برخورد کرد به خودم آمدم.
- قسم، قسمی؟
نگاه سرگردانم را به صورت متعجب و مبهوت عاطفه دوختم.
- متوجه شدی چی می‌گم؟!
از اکسپلور اینستاگرام خارج و گوشی‌ام را کنار گذاشتم.
نگاهم رنگ شرمندگی به خود گرفت.
- ش

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۱۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.