پارت نهم

زمان ارسال : ۲۹۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه

استکانی چای از سینی برداشتم و نبات زنجبیلی در دهانم گذاشتم. اصلاً من چای را به عشق نباتش می‌خوردم. نبات را به یک طرف لپم فرستادم و با صدای بلند گفتم:
- مامان؟ یه لحظه بیا بشین.
- اومدم دختر، بذار میوه هم بیارم.
به ساعتم نگاهی انداختم و گوشیم را از کیف بیرون آوردم تا اگر احسان زنگ زد متوجه شوم. با آمدن مامان از جایم بلند شدم و جا میوه‌‌ای را از دستش گرفتم و روی میز گذاشتم. مامان ت

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • رها

    00

    این رمان باسکه باز نمیشه ؟

    ۹ ماه پیش
  • آستاتیرا عزتیان | نویسنده رمان

    خیر چون این رمان به چاپ رسیده فقط نسخه ... اون موجوده

    ۹ ماه پیش
  • فاطمه

    00

    خوب بود

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.