پارت چهل

زمان ارسال : ۶۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

یکتا اما اصرار کرد و گفت: بیا بریم دیگه، مزاحم چیه؟ تعارف که نداریم با هم.
حنانه کمی مردد ایستاد و امیر پیاده شد. چمدانش را داخل صندوق‌عقب گذاشت و حنانه ناچار روی صندلی عقب نشست. یکتا نیز پیاده شد و کنار حنانه جای گرفت. دقایقی بیشتر از حرکتشان نمی‌گذشت که گوشی امیر زنگ خورد. با دیدن شماره‌ی آرش و یادآوری قرار مهمانی، دلشوره گرفت و تماس را وصل کرد.
- الو... جانم؟
صدای نگران آرش


دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • محیا

    00

    وای وای حامی فهمید ، مهوام با اون وضع آشفته اومد بیرون نکنه فهمیدن مهوا و بقیه از طرف کی اومدن !!!!!

    ۲ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    خیلی قشنگ و هیجانی بود دمت گرم نگارجون

    ۲ ماه پیش
  • م

    00

    خیلی هیجانی بود این پارت ،پارت بعدی حتما هیجان انگیزه ،ممنوننویسنده جون

    ۲ ماه پیش
  • مریم

    00

    🤗😍

    ۲ ماه پیش
  • ساناز

    00

    هردوتون رو می خوانم و عالی می نویسید ❤️❤️❤️

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 20

    واییییی نکن فهمیدن که مهوا از طرف کی امده😮عالی بود مرسی نگار جونم ❤️❤️اتفاقا من رمان هردوتاتون میخونم هردوتون عالی مینویسین مرسی از هردتون💋❤️😍

    ۲ ماه پیش
  • رویا

    10

    تا اینجا خیلی عالی بوده پارت بعدی احتمالا خیلی هیجان انگیزه مرسی نگار جون ❤️🌹🌚

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.