پارت هشتم

زمان ارسال : ۴ روز پیش

سال‌ها صدای رسایش در بلندگوهای سالن سمینار پژواک می‌یافت؛ سال‌ها روی سِن سالن گام بر می‌داشت و تا چشم می‌گرداند، سالن را مملو می‌دید. یا انبوه سؤالات بر سرش آوار می‌شد، یا با شوخی‌هایش سالن هوا می‌رفت...

اکنون مقابل سر درب ایستاده بود و نگاه ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید