پارت صد و بیست و هشتم :




تمرین دادن پسرها که تمام شد، از آب بیرون آمد و لب استخر نشست. مهران با اینکه خیلی عقب‌تر از دانیال آمده بود، داشت به سطح او می‌رسید. کُند پیش رفتن دانیال، به خاطر نامنظم آمدنش بود. به مسابقات هم نرسید. دلیلِ کارهای دانیال هیچ‌وقت برایش آشکار نشد. پسرک آن‌قدر غرور داشت که شهریه‌‌های عقب‌تر را هم کامل پرداخت کرد. موقع تحویل پول‌هایش به سامیار، پرمعنا نگاهش کرد به پسرک تخف

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۰۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • میم

    1

    به کی سپردشون،فقط پول براش مهمه،خیلی راحت مشغول تلفن شده

    ۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.