مثل تو مثل هیچکس به قلم مهسا خدایی
پارت ده
زمان ارسال : ۱۰۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
به طرف گیتار رفت. گیتار رو از روی پایه برداشت و دستی روش کشید. روی مبل روبهروی آشپزخونه نشست و گفت:
-چی بزنم؟
شونه بالا انداختم و گفتم:
-هرچی که شاد باشه.
شروع به زدن کرد و همزمان خوند:
-شب به اون چشمات خواب نرسه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
یغما
00....