پارت ده

زمان ارسال : ۱۲ روز پیش

به طرف گیتار رفت. گیتار رو از روی پایه برداشت و دستی روش کشید. روی مبل روبه‏روی آشپزخونه نشست و گفت:

-چی بزنم؟

شونه بالا انداختم و گفتم:

-هرچی که شاد باشه.

شروع به زدن کرد و هم‏زمان خوند:

-شب به اون چشمات خواب نرسه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید