مثل تو مثل هیچکس به قلم مهسا خدایی
پارت پنجم
زمان ارسال : ۶۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
حامد با دهن پر از نون گفت:
- فاویف؟
خندیدم و گفتم:
- حالا بلافاصله هم جواب من رو ندی اشکالی نداره، لقمه رو قورت بده که منم بفهمم چی میگی.
لیوان آبش رو سر کشید و گفت:
- عذر میخوام. تاجیک؟
ته موندۀ پیاله س ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
00داره خوب پیش میره