پارت بیست و یکم

زمان ارسال : ۷۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

این‌بار مینا عجله‌ی زیادی برای حرکت نداشت. در کمال آرامش استارت زد و ماشین و راه انداخت طرف خروجی روستا.
تمام مدتم من از درد گردن و آلرژی شدیدم کلافه بودم و مدام به تاریکی پشت پنجره نگاه می‌کردم.
- اگه یه سوال بپرسم قول می‌دین راستشو نگین؟
صدای مهرداد منو از فکر بیرون آورد.
- من بهت قول می‌دم.
- می‌شه خواهش کنم فقط تو یه نفر قول ندی؟!
در جواب مهرداد فقط لبخند زدم و

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سهیل

    ۲۷ ساله 10

    خیییلی عالی بود دمتون گرم..همش منتظرم به اون اتفاق پارت اول برسیم و بگن یه خواب یا رویا بوده..لطفا زود بزود پارت بذارید دل تو دلمون نیست

    ۲ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    ممنونم از لطفتون🥰🙏 به اون اتفاقات پارت اول که هنوز خیلی مونده ولی😁😁😁

    ۲ ماه پیش
  • سهیل

    ۲۷ ساله 00

    خواهش میکنم..موفق باشید دق میکنم که😅

    ۲ ماه پیش
  • eli

    10

    سلام اگ واقعا تهش ب خواب و رویا ختم بشه باید بگم ک این رمان فقط ابکی میشه فک نکنم نویسنده بخواد ته رمانو ب خواب و خیال ربطی بده

    ۲ ماه پیش
  • سهیل

    ۲۷ ساله 10

    علیک سلام..من منظورم این نبود تهش همش خواب و رویا باشه..منظورم به اتفاقی بود که برای مهرداد افتاد

    ۲ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    🙏✨🥰

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.