آن سبو بشکست به قلم مریم جاری
پارت چهل و ششم
زمان ارسال : ۶۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
لحظهی ورود مهرداد به اتاق و فروپاشیِ آنیاش، درست به حالِ کوهنوردی میماند که به محض فتح قله به قعر دره سقوط کرده باشد؛ همان اندازه ترسناک و تأسفبار!
جعبهی شیرینی از دستش رها شد و ناخودآگاه بو کشید. مغزش قادر به حلاجی اتفاق پیرامونش نبود، اما همهی شواهد حضور یک غریبه را در حریمش نهیب میزد؛ نامحرمی که حتی در این پریشانی هم به خوبی میتوانست بویش را استشمام کند. تیری شبی