پارت سی و هشتم

زمان ارسال : دیروز

همین تحریک ظریف کفایت کرد و شمیم را به آشپزخانه کشاند. یک تن ماهی در آب جوشاند و در کنارش هم باقی‌مانده‌ی غذای ظهرش را گرم کرد. باز هم به حالت قهر از آشپزخانه بیرون می‌رفت که مهرداد گفت:
ـ گذاشتم‌شون توی فریزر، اما شمردم‌شون و دست بهشون بزنی، من می‌دونم و تو!
شمیم کنجکاو شد و درب فریزر را گشود:
ـ وای مهرداد، اسکمو خریدی!... چند روزه خیلی به دلم افتاده بود، اما یک‌ریز بارون ب

63
13,348 تعداد بازدید
19 تعداد نظر
40 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید