پارت سی و سوم

زمان ارسال : ۴ روز پیش

دلش گواهی خوبی نمی‌داد و وحشت کرد. رو به زن سؤال کوتاهی پرسید اما جوابش را از سرمدی شنید، که از انتهای سالن بیرون آمد و گفت:
ـ چرا وایستادی خونه رو دید می‌زنی مهندس؟... بیا این طرف.
لحن طلبکار سرمدی اعصابش را نشانه رفته بود. نمی‌دانست برای چه امری به این‌جا فراخوانده شده اما مسلماً چیز مثبتی در انتظارش نبود. همین اندیشه قدم‌هایش را نامیزان کرد و به انتهای سالن کشاند‌.
دست چپ

63
13,144 تعداد بازدید
18 تعداد نظر
39 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید