تو عاشق نبودی به قلم سمیه هرمزی
پارت هشتاد و پنجم
زمان ارسال : ۷۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 17 دقیقه
کمی بعد به حالت عادی برمیگرده
-وای وای ببین کی اومده.یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور؟
-منتظر افسون بودی؟
نیشخندی میزنه:از اونجاییکه شما نبودی بالاسر زنت مواظبش بودم چیه الان؟.نگران شدم ماشینش رودیدم.
-نمی دونستم افسون به پا می خواد.
-به هر حال زنه.حالیشمنیست که هر موقع شب بیرون نره .یه جو غیرت حالیمه بر عکس تو.ان شالله که اومدی تمومش کنی دیگه...
زبون به دند
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
انا
00بااین کتک کاری شاید راستین دیگه آدم سه کاری به افسون ودادود نداشته باشه