آن سبو بشکست به قلم مریم جاری
پارت هشتم :
مهرداد از حرفهای او برآشفت:
ـ من کاری با ساختمونهای دیگه ندارم، اما این مالک با وجود اینکه خسیسه، این بار استثنائاً پول جنس خوب رو داده بود و منم طبق اون به تو سفارش دادم. اونوقت درحالیکه ساختمون هنوز خالی از سکنهست این اتفاق افتاده. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رابعه
00عالی