پارت دوازده

زمان ارسال : ۱۹ روز پیش

در اون لحظه حتی برام مهم نبود که با کشتنش جلوی نگهبان ها چه بلایی سرم میاد فقط می دونستم تار های عصبی ای که توی مغزم گره خوردن و مانع فروپاشی روانیم شدن چقدر با پاره شدن فاصله دارن، انقدر که با کوچکترین دیوونه بازی ای برای همیشه متلاشی میشم و دیگه نم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید