پارت دوازده :

در اون لحظه حتی برام مهم نبود که با کشتنش جلوی نگهبان ها چه بلایی سرم میاد فقط می دونستم تار های عصبی ای که توی مغزم گره خوردن و مانع فروپاشی روانیم شدن چقدر با پاره شدن فاصله دارن، انقدر که با کوچکترین دیوونه بازی ای برای همیشه متلاشی میشم و دیگه نم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.