پارت پنجاه و هشتم :

ناباور جمله اشو‌ تکرار می کنم
-چه جوری بخوابیم اینجا!هر شب چه جوری می خوابی؟پس اونکه هر شب تنگ‌من می خوابه هم حتما عمه‌ی جنابه.
-خب تختمون بزرگه این خیلی کوچولوئه
دیگه واقعا حرصم در می یاد،شوخی می کنه دیگه؟
-آره تختمون بزرگه اما عملا از نصفه های شب من و تو رو یه ور تخت می خوابیم.اصلا من چرا چونه می زنم می خوای بخواب می خوای نخواب همینه که هست.بچه پررو
غرغر کنان روی تشک م

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۱۰ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۲۳ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • هلنا

    00

    عاشق این زوجم

    ۶ ساعت پیش
  • شیوا محمدی

    ۴۴ ساله 20

    سلام خسته نباشید واقعا زیبا وجذابه خیلی دوست دارم داستانشو

    ۲ هفته پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون ازهمراهیتون

    ۴ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.