تو عاشق نبودی به قلم سمیه هرمزی
پارت پنجاه و هشتم :
ناباور جمله اشو تکرار می کنم
-چه جوری بخوابیم اینجا!هر شب چه جوری می خوابی؟پس اونکه هر شب تنگمن می خوابه هم حتما عمهی جنابه.
-خب تختمون بزرگه این خیلی کوچولوئه
دیگه واقعا حرصم در می یاد،شوخی می کنه دیگه؟
-آره تختمون بزرگه اما عملا از نصفه های شب من و تو رو یه ور تخت می خوابیم.اصلا من چرا چونه می زنم می خوای بخواب می خوای نخواب همینه که هست.بچه پررو
غرغر کنان روی تشک م
مطالعهی این پارت حدودا ۱۰ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۲۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
هلنا
00عاشق این زوجم