تو عاشق نبودی به قلم سمیه هرمزی
پارت چهل و پنجم
زمان ارسال : ۸۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه
توی رستوران نزدیک دانشگاه که آدرسش رو برای مادر افسون فرستادم نشستم و تو فکر رفتار عجیب آمنه موندم.این درس را آمنه پاس کرده بود اما امروز با قیافه ای گرفته ازم خواست اجازه بدم همینجوری بیاد سر کلاس.اصلا نمی فهمم چرا و خدا کنه چراش اونی نباشه که حدس میزنم.یعنی بفهمم آمنه تریپ عاشقی برداشته خودمو از همون طبقه پرت می کنم پایین.توهمین فکرهام که با دیدن ناهید خانم به رسم ادب از سر جام بلند