پارت نود و هفتم

زمان ارسال : ۵۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

در راه بازگشت ارغوان روی پای آقا خشایار دراز کشیده و در حالی که دست‌های نوازشگر او در میان موهایش کشیده می‌شد پلک روی هم گذاشت و داشت به آرامی به خواب می‌رفت. ارغوان در واپسین لحظات بیداری‌ صدایش زد و گفت:

- خشی؟ حال ماهرو خوب می‌شه؟

آق ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید