پارت نود و ششم

زمان ارسال : ۵۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

بعد دست‌های کوچکش را در دستان پیرمرد گذاشت و چهره‌اش حالتی جدی گرفت.

- می‌دونم ارغوان من بهت اعتماد دارم.

حالت جدی، یا شاید بهتر است بگویم خالت بیش از حد جدی صورت ارغوان بسیار بامزه بود.

- منم به تو اعتماد داری، حالا می‌گی یا نه؟ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید