تو عاشق نبودی به قلم سمیه هرمزی
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۸۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 11 دقیقه
***
صبح با دل پیچه ی بدی از خواب بیدار می شم.برای لحظه ای به خودم می پیچم و در نهایت بلند می شم تا به دستشویی برم.زیر لب می غرم«لعنت بهت دختر.آخه نصفه شب خامه می خورن».دولا به دستشویی می رم و تازه وقتی به اتاق بر می گردم می فهمم این پس ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما